سفارش تبلیغ
صبا ویژن
Alijo0on

(1320)
مرد:دختر خیر ندیده تا نکشمت راحت نمی شم !!
زن:آقا حالا یه غلطی کرد شما ببخشید!نامحرم که خونمون نبود!حالا این بنده خدا (دختر)یه بار بلند خندید.
مرد: بلند خندیده !!اینو اگه الان جلوشو نگیرم لابد پس فردا می خواد بره بقالی خرید کنه ... نخیر نمیشه باید بکشمش....
بالاخره بعد از صحبت های زن مرد دست از کشتن دختر کشید
(1380)
مرد: واسه من می خوایی درس بخونی؟ می کشمت تا برات درس عبرت بشه.یه بار که مردی دیگه جرات نکنی از این حرفا بزنی!!تقصیر من بود که گذاشتم زنیکه بهت قرآن خوندن یاد بده.
زن:آروم باشید!یه وقت قلبتون خدای نکرده میگیره ها !! شکر خورد .دیگه از این مارک شکر نمی خوره !!قول میده.........
مرد:با فریادی بلند رفت طرف دختر گفت باید بکشمت تا نکشمت راحت نمی شم .خودت بیا ...
اخر سر با حرف های زن مرد از دختر گذشت و دختر عبرت گرفت..................................
(1330)
مرد:چی؟می خوایی بری دانشسرا ؟ برای من ادم شدی ؟حالا می خوای سرمو زیر ننگ ببرم؟بد همه بگن دخترت فاسد ؟ میکشمت شکمتو سفره میکنم (روشم غذا می خوره هاااااااااااااااااااااااااااا)
زن:آقابه خودتون فشار نیارید اء وا سکته می کنیداااااااااا بعد از دعوا ها آخرسر زن مردو راضی کرد که از دختر بگذره.
(1380)
مرد:کجا دختر؟می خوای با تک پوش و شلوارک کجا بری؟(تک پوش مانتو های بدن نما.شلوارک شورت شلوارکم نیست)
زن:اقا ولش کن دیگه این چیزا مد شده الان همه می پوشن
مرد (گور بابای هرکی که مدو دروست کرد) بعد از مدتی باز زن مردو راضی کرد........(دختره ام بدبخت
(1400)
زن:دخترم حالا بابات یه غلطی کرد تو به دل نگیر .لاک دستات نپره جوش نخور ارایشت پاک میشه ها .برو تازه موهاتو مش کن قشنگ میشی . باباتم قول میده دیگه از این حرفا نزنه. وبالاخره دختر از خون پدر گذشتو به پول پدر با عصبانیت رسید.
در اینجا فداکار ترین نفر .................... کی هست لطفا نظر بدید؟

نوشته شده در پنج شنبه 89/7/1ساعت 5:11 عصر توسط ali نظرات ( ) | |


قالب وبلاگ : قالب وبلاگ